مدیریت برند چیست و مزیت کلیدی مدیریت برند
مدیریت برند چیست ؟ مدیر برند کیست ؟
مدیریت برند به عنوان یکی از زیر مجموعه های بازاریابی است. به طور کلی، بازاریابی و فروشندگی چه از نظر دستاوردها و چه از نظر دانش و تجربه، حرفهای جذاب است. بسیاری از شرکتها برای راه اندازی یا بهبود وضعیت مدیریت برند خود از مشاوره مدیریت برند استفاده میکنند.
بازاریابی و فروش به غیر از تمرکز بر فروش محصولات جنبههای زیاد دیگری نیز دارند.
افرادی که تمایل زیادی برای ملاقات با افراد و فروش محصولات و خدمات به آنان را دارند تهیه برنامه فروش ، شناسایی رهبری فروش ، ایجاد مجموعهای از چشماندازها و تبدیل آنها به فروش برایشان راضیکننده خواهد بود.
برای چنین فروشندگانی، فروش بسیار جائز اهمیت است و هر مشتری جدید، ارزش فراوانی برای سازمان دارد.
افرادی نیز وجود دارند که از ایجاد استراتژیهای بازاریابی ، رشد برند و استفاده از مهارتهای خلاقانه خود برای به وجود آوردن برنامههای تبلیغاتی و ارتباطی تاثیرگذار لذت میبرند.
تیمهای خلاق بزرگ میدانند که برندسازی بیش از ایجاد یک طراحی لوگو، یک محصول یا یک طرح آسانسور را شامل میشود. مدیریت برند شامل تصاویر، زبان، تجربه و ادراک میشود که وقتی به صورت هماهنگ اجرا میشوند، شناخت، اعتماد و وفاداری را در میان مصرفکنندگان ایجاد میکنند.
مدیریت برند از یک استراتژی حیاتی ناشی می شود که اهداف، طراحی، هویت برند و ارزش های برند را در هر نقطه تماسی تقویت می کند. امروزه، مشتریان از برندها انتظار دارند که تجربیات شخصی و بدون درز را در چندین پلتفرم، وب سایت، ایمیل، چت ربات، فروشگاه های فیزیکی و تعاملات فروش ارائه دهند. برای ایجاد وفاداری مشتری، برندها باید این انتظار را برآورده کنند. به همین دلیل مدیریت برند بسیار مهم است.
ایجاد یک برند جذاب فقط شروع کار است. اجرای استراتژی مدیریت برند نه تنها به استانداردهای طراحی سختکوش، بلکه به ثبات درونی ارزشهای برند در تمام زمینههای کسبوکار نیاز دارد.
مدیریت برند چه کسی است و مدیر برند چه میکند ؟
ساخت نام برند ، ترویج برند و ارزش دادن به مشتریان ، از جالبترین شغلها در بازاریابی هستند که میتوانید از آنها لذت ببرید. ت
برندهایی را در ذهنتان تجسم نمایید ، با این کار تولیدات آنان با تصویر و لوگوی آن برند در ذهنتان به هم مرتبط میشوند.
محصولات آرایشی بهداشتی را در نظر بگیرید:
به سرعت برخی از شناختهشدهترین برندها همانند اورآل، اولی و نیوآ به خاطرتان میآید. به لپتاپ فکر کنید و خواهید دید که لوگوی آی بی ام و دل در نظرتان مجسم میشود.
برندهای اپل و ماکروسافت امروزه برای هر کودک خردسالی نیز شناخته شده هستند.
تمام ما با برندهایی نظیر وال مارت، ای کیا، تسکو، هوم دیپات، تارگت و برندهایی ازایندست آشنایی داریم.
به خدمات بانکداری فکر کنید HSBC ، City Bank، Standard Charter یا America Bank و برندهای دیگری که با آنها آشنایی دارید سریعا در خاطرتان مجسم میشوند.
زمانی که برای سفر برنامهریزی میکنید کدام خطوط هوایی به ذهنتان میآید؟
طبیعتا بریتیش ایروی، لوفتانزا و سنگاپور ایرلاین جزو آن ها خواهند بود.
به غیر از تصویر و لوگو برند ، موارد مهم دیگری نیز وجود دارند.
درست است که به نظر می رسد لوگوی یک برند ، مهمترین شاخص هویت برند باشد و با مشتریان ارتباط برقرار مینماید ، اما اگر از متخصصان برندسازی و بازاریابی سوال کنید ، مسایل مهم بیشتری در مورد برندسازی وجود دارد.
برندهای قدرتمند ارزشهای زیادی برای شرکت ایجاد می کنند. این ارزشها به غیر از آن ارزش اصلی است که برند در قالب کالا یا خدمات برای شرکت ایجاد مینماید.
با این وجود توجه بازاریابان بر ترویج برند و و ارتباط آن با خط تولید، شناخت عملکرد برندهای موفق و همچنین گزارش ارزش آن به سازمان متمرکز است.
برندهای موفق برقراری ارتباط مستقیم و دائم با مشتریان را سر لوحه کار خود قرار دادهاند.
یک مشتری میتواند در تمام مدت زندگی خود به یک برند وفادار باقی بماند.
وجود افرادی که همیشه از محصولات جانسون اند جانسون استفاده مینمایند و یا از خدمات Citi Bank بهره می برند چندان غیر معمول نیست چرا که آنها مدت زمان زیادی است که با این برندها ارتباط برقرار کرده اند.
در ایجاد یک برند و دادن ارزش پیشنهادی از طریق آن، نه فقط بخش بازاریابی بلکه کل سازمان دخیل است.
زمانی که مردم با برند و از طریق آن با سازمان ارتباط برقرار می کنند، تمرکز سازمان بر روی ارائه متناوب ارزش افزایشی از طریق برند بسیار اهمیت می یابد واین کار در آینده به یک فرایند دائمی تبدیل می شود.
در یک بازه زمانی خاص ، ارزش برند و قولی که برند داده است مانند ویژگیهای محصولات و لوگوی نیازمند تغییرند.
این تغییر در راستای هماهنگی با بازار و همچنین به عنوان استراتژی سازمانی برای رشد و جهتیابی است.
تصویر برند همیشه باید با زمانه مطابقت داشته باشد و همزمان آینده را نیز در نظر داشته باشد.
از آنجایی که برند با مشتریان ارتباط برقرار می کند ابزار قدرتمندی است که دایما باید توسط سازمان مدیریت شود.
چرا باید بر مدیریت برند سرمایه گذاری کنید ؟
استراتژی مدیریت برند میتواند به مردم ” آنچه باید بدانند ” و” آنچه باید باور نمایند ” را مدیریت نماید. مدیریت برند واکنش گرا و فعال یک دارایی با ارزش است که به عنوان به یک سلاح رقابتی قدرتمند میتوان از آن بهره برد.
صرفنظر از چگونگی رویکرد فعلی شرکت شما در مورد برندینگ، کسب و کار شما حداقل به یک برند نیاز دارد که یک نیاز پایهای است. با فعال شدن در بازار، کسب و کار شما شهرتی پیدا خواهد نمود ، این شهرت میتواند موتور تقویت جایگاه برند و افزایش از آگاهی از برند شود.
استراتژی مدیریت برند میتواند برای شما ارزش آفرین و مسیر جدیدی را پیش روی شما قرار دهد. مدیریت برند میتواند دلایلی احساسی و منطقی برای دوست داشته شدنی و جذاب شدن برند توسط مشتری بالقوه ایجاد نماید.
یک استراتژی برند که به درستی تدوین شده باشد به درستی میتواند موجب ایجاد انگیزه در کارکنان نیز گردد. زمانی که کسب و کار شما از این استراتژی استفاده نماید ، موجب افزایش میزان فروش ، ترغیب مشتری
و وفاداری مشتری است که شرایط را برای دستیابی سود بالاتر فراهم میسازد.
چرا هر سازمانی به فرآیند مدیریت برند نیاز دارد
مدیریت برند فقط یک استراتژی برای برندهای بزرگ و قابل تشخیص نیست. هر کسب و کاری باید فرآیند مدیریت برند داشته باشد. در اینجا به چند دلیل اشاره میکنیم:
- پیام رسانی را تقویت می کند
- کارایی را بهبود می بخشد
- مسئولیت ها را تعیین می کند
- یک برنامه عملیاتی ایجاد می کند
سه مزیت کلیدی مدیریت برند
-
مدیریت برند به افزایش میزان جذب مشتری و تمایز محصول کمک مینماید
برند به مانند یک آهنربا عمل میکند و مانند یک تابلوی نقاشی میتواند موجب جلب نظر شود.
هرچه خریداران در مقام مقایسه بین پیشنهاد شما و رقبا، تفاوت بیشتری حس نماید ، این تفاوت و تمایز به نفع شما خواهد بود. نام تجاری شما به یک شیوه جذاب در دنیای “من بیشازحد” صنعت شما بیتفاوت
است و رقبای شما را از بین میبرد.
در این حالت شما از جمع شرکتهایی که به دنبال استراتژی محصول کپیبرداری شده product Me-too خارجشده و دیگران سعی به کپی کردن شما خواهند نمود که این یعنی موفقیت برند.
-
مدیریت برند تلاشها در وفاداری مشتری و حفظ مشتری را سازماندهی مینماید
برند مانند یک چسب عمل میکند، سبب اتصال مشتریان به نام تجاری میشود ، در نتیجه مشتری با شرکت میماند، با برند رشد میکند و برند را به دیگران معرفی مینمایند.
از همین طریق میتوان بهترین مشتریان را شناسایی و برنامه ویژهای برای آنان حفظ آنان داشته باشید. نرخ بازگشت سرمایه بازاریابی ROI بالاتری در نگهداشتن مشتری موجود در مقایسه با جذب مشتری جدید
داشته باشد. ایده نام تجاری قوی میتواند بودجه بازاریابی شما را بهینهسازی نماید.
-
مدیریت برند ، کارکنان را سهیم و همراه برنامههای برندینگ میسازد
برند به مانند ستاره قطبی است که کارکنان آن را دنبال مینمایند. در نتیجه ، کارکنان حس مینمایند که در نتایج سازمان سهم و مشارکت داشته ، برای موفقیت برند تلاش بیشتری خواهند داشت و به در نقش هوادار و معرف برند عمل مینمایند.
هنگامیکه قصد استخدام داشته باشید، کاندیداها با درک میزان شور ، شوق و انرژی موجب در سازمانتان ، علاقه بالاتری به همکاری با شما خواهند داشت ، به خصوص زمانی که فرد مورد نظر تخصص بالا، نایاب و
گرانقیمتی داشته باشد.
امروزه اغلب رهبران موفق ، تعیین استراتژی برند را به عنوان یک بخش مهم برنامهریزی استراتژیک کلان سازمان خود در نظر دارند.
با تعیین استراتژیهای ثابت و بلندمدت ، به دنبال تعیین برنامههای تاکتیکی ( تعیین اقدامات عملی ) برای دست پیدا کردن به آن استراتژیها هستند.
کسب و کار خود را به یک استراتژی برند قوی مسلح کنید.
چگونه یک فرآیند مدیریت برند استراتژیک بسازیم
اکنون که جنبههای اساسی مدیریت برند را بررسی کردیم، اجازه دهید به یک چارچوب اساسی برای توسعه فرآیند مدیریت برند بپردازیم.
1. ارزش ها و جایگاه برند را به وضوح تعریف کنید
توسعه یک استراتژی مدیریت برند قوی با درک اینکه شما به عنوان یک برند دقیقاً “چه کسی” هستید شروع می شود. اگرچه این ممکن است ساده به نظر برسد، اما تعیین ارزش ها و جایگاه برند شما فرآیندی است که نیاز به تفکر جدی دارد.
ارزش های اصلی، اهداف و موقعیت بازار شما بر هر کاری که انجام می دهید تأثیر می گذارد. این شامل نحوه تعامل شما با مخاطبان، افرادی است که استخدام می کنید و نحوه تصمیم گیری شما.
در اینجا نگاهی اجمالی به معنای ارزش ها و موقعیت در زمینه مدیریت برند داریم:
ارزشها
ارزشهای برند شما، آنچه را که به آن باور دارید، منتقل میکند و به عنوان پایهای برای همه چیز از فرهنگ و ارتباطات گرفته تا زیباییشناسی، رفتارها و تصمیمگیری شما عمل میکند.
مقادیر پاک کمک می کند:
- بهبود تصمیمگیری: ارزشهای برند به سازمانها کمک میکند فرصتها، تهدیدها و شراکتهای بالقوه را با ارائه چارچوب مرجع ارزیابی کنند. با پرسیدن از خود، “آیا این تصمیم با ارزش های من همخوانی دارد؟” یا، “مخاطبان من چگونه ممکن است به این حرکت پاسخ دهند؟” حتی وقتی مقیاس میگیرید، راحتتر به اصول خود وفادار بمانید.
- مشتریان خود واجد شرایط هستند: با بیان اینکه برند شما در مورد چیست و برای چه کسی است، ارتباط مخاطب هدف خود را با شما آسان تر می کنید.
- جذب و حفظ استعدادهای برتر: ارزش های برند شما همچنین به عنوان ابزاری برای استخدام برای یافتن کارمندان همفکری عمل می کند که احساس می کنند در کار خود سرمایه گذاری می کنند. این ارزش های مشترک فرهنگ تعلق ایجاد می کند که منجر به بهره وری بیشتر و گردش مالی کمتر می شود. علاوه بر این، کارمندانی که نسبت به کار خود احساس غرور دارند و به مأموریت شما اعتقاد دارند، احتمالاً طرفداران برند شما در رسانه های اجتماعی خواهند بود.
- واکنش خود را به رویدادها شکل دهید: با درک روشنی از آنچه شما طرفدار آن هستید، نام تجاری شما می تواند به سرعت به رویدادهای مهم جهان (مانند یک بیماری همه گیر یا بلای طبیعی) و موضوعات اجتماعی پرطرفدار پاسخ دهد.
تعریف ارزش های برند یک کار یکباره نیست. این چیزی است که باید مرتباً از آن بازدید کنید تا یکپارچگی چیزی که نام تجاری شما نشان می دهد حفظ شود.
ارزش های خود را بر اساس آنچه دیگران فکر می کنند باید باشند تغییر ندهید و مطمئن شوید که کارکنان در هر سطحی در مورد این ارزش ها یکسان هستند.
تثبیت جایگاه
موقعیت یابی برند فضای خاصی است که یک برند در بازار و/یا در ذهن مصرف کنندگان اشغال می کند.
استراتژی جایگاه یابی برند، کلید شکل دادن به ادراکات مصرف کننده، ایجاد وفاداری، و ایجاد اعتماد و اعتبار است.
جایگاه یابی برند با موارد زیر شروع می شود:
- درک اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند و به چه چیزی نیاز دارند
- کاری که برند شما می تواند برای رفع این نیازها انجام دهد
- چگونه رقبا در حال حاضر برند خود را در جایگاه خود قرار می دهند
از آنجا، یک بیانیه جایگاه یابی برند ایجاد خواهید کرد که:
- چیزی را که نتواند انجام دهد قول نمی دهد
- با نقاط درد، نیازها یا خواسته های مشتری طنین انداز می شود
- توضیح می دهد که چه کاری انجام می دهید که رقبای شما انجام نمی دهند
- هویت بصری، صدای برند و مخاطبان هدف شما را مشخص می کند
2. یک سیستم مدیریت دارایی برند راه اندازی کنید
دارایی های برند شما موادی هستند که کارمندان، مشتریان یا اعضای عمومی می توانند آن ها را ببینند، از جمله:
- دارایی های بازاریابی
- حساب های رسانه های اجتماعی
- عناصر بصری (لوگو، گرافیک، عکاسی، طرحبندی و طرحهای رنگی)
- پیام رسانی
- وب سایت(های)
مدیریت برند، تمامی ارتباطات، تصاویر و پیامها را با دستورالعملهای برند و الزامات قانونی مطابقت میدهد و یافتن داراییها را برای کارمندان آسان میکند.
حداقل، پلت فرم مدیریت دارایی شما باید عملکردهای زیر را انجام دهد:
- یک سیستم ذخیره سازی در دسترس ارائه کنید
- قراردادهای نامگذاری دارایی را تعریف کنید
- امکان بررسی های معمولی برای ناهماهنگی نام تجاری در داخل و بین محتوا را فراهم کنید
- راهنمایی برای نحوه دسترسی و استفاده کارکنان به دارایی ها ارائه دهید
- سطوح مختلف کنترل های دسترسی به محتوا به علاوه مجوزهای اشتراک گذاری و ویرایش برای حفظ انطباق با نام تجاری
شما باید به طور معمول سیستم مدیریت دارایی خود را بررسی کنید تا مطمئن شوید که با رشد کتابخانه شما، همه کانال ها، تصاویر و محتوا ثابت می مانند. با گذشت زمان، ممکن است لازم باشد ساختار پوشه خود را با تغییرات گردش کار تطبیق دهید.
3. یک فرآیند بررسی رسمی برای همه دارایی های برند ایجاد و اجرا کنید
مدیریت برند دیجیتال شما باید به شما امکان بررسی، تایید و همکاری در دارایی ها را بدهد. اگر از نرم افزار همکاری خلاق برای بررسی دارایی ها استفاده می کنید، می توانید سابقه ای از هر نسخه، نظر و تصمیم را ذخیره کنید.
به دنبال مدیریت برند باشید که به کاربران اجازه میدهد گردشهای کاری تأیید را برای هر دارایی خلاقانه تنظیم کنند و به شما امکان میدهد کنترل کنید چه کسی میتواند به داراییهای خاص دسترسی داشته باشد. گردش کار تایید به شرکت ها کمک می کند تا از اشتباهاتی مانند انتشار محتوای قدیمی یا اطلاعات محرمانه جلوگیری کنند و اطمینان حاصل کنند که بررسی مناسب برند با ترتیب مناسب برای پروژه های جدید انجام می شود.
برای صرفه جویی در زمان، شرکت ها ممکن است قالب های قابل استفاده مجدد را برای تیم های فروش و موفقیت مشتری جمع آوری کنند تا با مشتریان و مشتریان احتمالی به اشتراک بگذارند. الگوها میتوانند شامل بلوکهای محتوای قابل تنظیم باشند که امکان شخصیسازی را فراهم میکنند، در حالی که پیامهای تأیید شده و قالببندی را دست نخورده نگه میدارند.
تیمهای بازاریابی میتوانند قالبها، برگههای فروش و سایر منابع را ویرایش کنند و تغییرات را در همه حسابهای کاربری همگامسازی کنند. این بدان معناست که تیمهای رو به مشتری همیشه آخرین اطلاعات را به اشتراک میگذارند، بدون اینکه نیازی به جستجو در چندین مخزن محتوا داشته باشند.
4. کانال های توزیع برند خود را تعریف کنید
کجا برند را تبلیغ خواهید کرد؟ این نشان می دهد که چگونه عملکرد را اندازه گیری کنید و تلاش های مدیریت برند خود را در کجا متمرکز کنید.
کانال های توزیع معمولی شامل وب سایت، وبلاگ، کانال های رسانه های اجتماعی و تبلیغات جستجو هستند.
همچنین ممکن است برای فروش محصولات خود به اینفلوئنسرها، شرکت های وابسته و خرده فروشان شخص ثالث تکیه کنید، در این صورت، باید راهنمایی هایی ارائه دهید که به شرکای شما کمک می کند تا در برند خود باقی بمانند.
برنامه ای برای حفظ ثبات در پلتفرم های مختلف ارائه دهید. در حالی که ممکن است با لینکدین متفاوت از تیک تاک یا اینستاگرام برخورد کنید، باید صدای برند ثابتی برای هر کانال وجود داشته باشد.
در مورد برند خود طوری فکر کنید که انگار یک شخص است. شما ممکن است ظاهر خود را تنظیم کنید و زبان خود را متناسب با موقعیت های مختلف فیلتر کنید. با این حال، شما همان فرد هستید، با همان ارزشها، چه در یک مصاحبه شغلی، چه در آشپزی یا در اولین قرار ملاقات باشید.
5. یک برنامه مدیریت شهرت برند ایجاد کنید
از بررسیهای Yelp گرفته تا اشارههای توییتر، برای مشتریان هرگز آسانتر نبوده است که افکار خود را با دوستان، خانواده و هزاران غریبه به اشتراک بگذارند.
کانالهای رسانههای اجتماعی به مشتریان ناراضی اجازه میدهند در مقابل مخاطبان انبوه خود را بیرون بیاورند، که میتواند به برند شما آسیب جدی وارد کند. از طرف دیگر، مشتریانی که تجربیات مثبت خود را به اشتراک می گذارند ممکن است شهرت برند شما را افزایش دهند.
یک استراتژی مدیریت برند آنلاین (وب برندینگ) ایجاد کنید که شامل گوش دادن اجتماعی و سیستمی برای گرفتن بازخورد است. و یک استراتژی برای ایجاد نظرات در تمام پلتفرم های مربوطه ایجاد کنید.
کسبوکارهای محلی باید روی نمایه کسبوکار Google، Yelp و TrustPilot تمرکز کنند، در حالی که مارکهای تجارت الکترونیک ممکن است روی ایجاد نظرات ستارهای و نوشتههایی برای نمایش در سایت خود تمرکز کنند. شرکتهای SaaS ممکن است از ایجاد نمایه در G2 و Capterra سود ببرند تا بتوانند به نظرات مشتریان در مورد نرمافزار خود پاسخ دهند.
6. بر احساسات و شناخت برند نظارت کنید
مدیر برند باید عملکرد برند خود را در همه کانال ها زیر نظر داشته باشد تا مطمئن شود که محتوای تولید شده با ارزش ها و موقعیت شما همخوانی دارد.
اندازه گیری موفقیت در سه حوزه اصلی:
- بررسی داخلی: آیا در مورد ارزش ها، موقعیت و فرهنگ شرکت همه در یک صفحه هستند؟ چگونه کارمندان در تماسهای مشتری، رسانههای اجتماعی یا در طول تعاملات درون دفتر درباره برند شرکت شما صحبت میکنند؟ اگر پیامهای متناقضی وجود داشته باشد، ممکن است نشانهای از این باشد که باید ارزشهای اساسی/ بیانیه موقعیتیابی خود را دوباره مرور کنید.
- ادراک بیرونی: مردم در مورد برند شما به صورت آنلاین چه می گویند؟ در نظرسنجی ها؟ چگونه به محتوا/پیام پاسخ می دهند؟ آیا تفاوت هایی بین پاسخ ها در کانال های مختلف وجود دارد؟ چه موادی موثرتر هستند؟ به اشارههای مطبوعاتی، سایتهای بررسی، و فروشندگان/شریکها و نحوه صحبت آنها در مورد برند شما بسیار توجه کنید.
- تجربه ی مشتری: در نظر بگیرید که چگونه فرآیند فروش، کارکنان پشتیبانی و تجربه آنلاین شما بر درک مشتری تأثیر می گذارد. آیا شکایت دریافت می کنید؟ بررسی های درخشان؟ کجا میتوانید فرآیندها را بهبود ببخشید یا پیامرسانی را برای نتایج بهتر بهروزرسانی کنید؟
در حالی که هر یک از این عناصر از منظری متفاوت به برند شما می نگرند، همه چیز باید به طور مداوم با استانداردهای برند مطابقت داشته باشد.
7. تشویق و پاداش دادن به طرفداران برند
حامیان برند، چه در میان رده های کارمند شما باشند و چه قهرمانان شما در خارج، فوق العاده ارزشمند هستند. به این ترتیب، با استفاده از یکی (یا چند) از این استراتژیها، به کسانی که در مورد برند شما اخباری را منتشر میکنند، پاداش دهید:
- برنامه های وفاداری به مشتریان مکرر برای مشتریان بلندمدت با امتیازهای قابل بازخرید، امتیازات VIP یا عضویت در یک انجمن انحصاری (به عنوان مثال یک گروه خودی فیس بوک یا دسترسی به محتوای ممتاز) پاداش دهید.
- تخفیف های ارجاعی برنامه های ارجاع به ویژه زمانی مفید هستند که تعدادی کاربر وفادار داشته باشید و برند شما همچنان در حال رشد باشد. در نظر بگیرید که برای هر مشتری جدیدی که وارد می کنند، به کاربران تخفیف بدهید.
- بازاریابی وابسته/اینفلوئنسر. با طرفداران خود که فالوور دارند شراکت پولی برقرار کنید.
برای کارمندان، ممکن است حمایت از برند را به یک جایزه نقدی یا جشن اداری گره بزنید تا به یک کار خوب انجام شده پاداش دهید. تابلوهای امتیازات و سیستم های امتیازی می توانند با افزودن یک عنصر رقابتی به ترکیب، مشارکت را تشویق کنند.
همچنین ممکن است به کارمندان اجازه دهید تا برندهای شخصی خود را در محل کار ایجاد کنند و محتوای خود را در کنار اخبار مربوط به برند به اشتراک بگذارند. در صنایع B2B، این یک راه عالی برای ایجاد اعتماد بین مخاطبان و قرار دادن برند شما به عنوان یک رهبر فکری در صنعت شما است.
8. بازار و رقبا را رصد کنید
تجزیه و تحلیل رقابتی بخشی مداوم از استراتژی مدیریت برند شما است. افراد جدید می توانند در هر زمانی ظاهر شوند. فن آوری ها تکامل می یابند، همانطور که ترجیحات مصرف کنندگان نیز در حال تکامل هستند.
در حالی که هویت و ارزش های برند شما باید دست نخورده باقی بماند، آماده باشید تا به فرصت های جدید، رقبا و نیازهای متغیر مخاطبان خود پاسخ دهید.
برندهای بزرگ بیشتر از فروش محصولات انجام می دهند. آنها تجربیات را ارائه می دهند، اعتماد ایجاد می کنند و ارزش خود را بیان می کنند.
چه یک فروشگاه کوچک یا یک شرکت تجاری باشید، به یک استراتژی مدیریت برند نیاز دارید تا از شهرت خود محافظت کرده و سود خود را افزایش دهید.
تغییر مشخصات مدیران برند
به هر سوپر مارکتی که میخواهید بروید و به بعضی قفسهها نگاه کنید بویژه غذا و سبزیجات.
وقتی تعدد اقلام را میبینید، شگفت زده خواهید شد و از آن بیشتر تعجب مینماید وقتی تعدد برندها را میبینید.
تصمیم گیری برای مشتری مشکل است زیرا در بین تعداد زیاد برند، سردرگم شده میگردد.
در بسیاری از حالات تعدد این برندها در قفسه ها باعث میشود تا که مشتری ارزانترین را انتخاب کند و یا به برند خاصی توجه ننماید.
این امر در مورد تمام محصولات تند مصرف FMCG صادق است. وقتی رقابت شدید است ، برندسازی برای مدیران برندها یک چالش به حساب میآید.
برخلاف سالهای گذشته، ویژگیهای شغل مدیریت برند تغییر نموده است و در گذر زمان متحول شده است.
مدیران برندها مسئول تمام کسب و کار هستند و ملزم به تضمین بازگشت سود از سرمایه گذاری هستند.
ارزش برند و ارزش ویژه برند شرکتها وابسته به تصویر برند و مدیریت برند شدهاند.
مدیریت برند ، رشد ، سهم از بازار ، سودآوری ، حفظ تصویر برند ، پیشنهاد ارزشی در کوتاه مدت یا بلندمدت چالشهایی هستند که پیش روی مدیران برندها هستند.
تغییرات در فن آوری و طبیعت رقابتی بازارها و جهانی شدن، مدیریت برند و رفتار مشتریان را تغییر داده است.
مدیریت برند تحت دو فشار عمده
-
تحول در استراتژیهایی که میتوانند تمایز ایجاد نماید.
-
مصرف کننده را مخاطب قرار داده و برای آنها ارزش افزوده همیشگی ایجاد نماید.
شغل مدیریت برند (مدیر برند) امروزی نیازمند مهارتهای مختلفی جهت مدیریت محیط پر چالش کنونی است.
در کنار تغییرات در بازار و تکنولوژی و تغییرات در مکانیزم زنجیره عرضه، رفتار و توقع مشتریان نیز در حال تغییر است.
محیط اقتصادی تاثیر زیادی بر روی برندها و رفتار مشتریان دارد. هرگونه بحران اقتصادی و افزایش تورم چه در مقیاس جهانی یا ملی سبب محتاط شدن مشتری در خرید میگردد.
بدین معنا که مدیریت برند در خرج کردن پول دقت بیشتری کرده، انجام یک خرید را به تعویق انداخته و یا از یک برند خاص چشم پوشی و خرید ارزانتری انجام میدهند.
تغییرات در بخش مالی شامل وضعیت مالی مشتری و قرض از کارت اعتباری نیز بر روی حرکات یک برند در تمام بازار ها تاثیر گذار است.
فن آوری، روندهای اجتماعی موجود، زندگی شهری و رسانه های الکترونیکی میتوانند سبب ساخت یا شکست یک برند شوند.
مدیریت برند در یک سازمان بایست نسبت به تغییرات و رشد در زمینه های مختلف و محیط خارجی آگاه بوده و توانمندی حرکت سریع و تغییر تصمیمات و برنامه ها را داشته باشند تا برند خود را در میان چالش ها رشد دهند.
مدیریت برند دیگر یک عملکرد فردی نیست.
پویایی مدیریت برند و تغییرات در ویژگی های مدیریت برند که شامل نرخ بازگشت سود از سرمایه گذاری و کمک حداقلی برند به ترازنامه است، نیازمند تیم های چند عملکردی است تا بتوانند با همکاری همدیگر یک برند را مدیریت کنند.
برندهای بزرگ تولید کننده کالای زود مصرف و سازمان های چندملیتی جهانی، به درستی ساختار خود را تغییر دادهاند تا یک ساختار سازمانی ماتریسی ، عملی و منضبط جهت مدیریت برند ایجاد کنند.
مطالب سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم میباشد و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.