جايگاه یابی BMW
ترجيح بسياری از شركتها در اتخاذ رويكرد خود براي جايگاه سازی ( جایگاه یابی ) Positioning اين است كه قبل از معرفی نقاط تمايز خود از ساير برندهای رقيب، مصرفكنندگان را در مورد انتخاب ردهی محصول مورد فعاليتشان آگاه سازند.
اساس اين باور اين است كه مصرف كنندگان نياز دارند بدانند در ابتدا، محصول چيست و چه نقشی را ارائه مینمايد و سپس در مورد اين كه آيا اين برند برتریهايی را بر رقبا دارد يا خير، تصميم بگيرند. برای معرفی محصولات جديد ، انجام برنامههای بازاريابی مجزا لازم است تا مصرفكنندگان بهدرستی دربارهی تعلق برند به ردهی محصولات، آگاهی كسب كنند و در مورد نقاط تمايز آن مطلع شوند.
استراتژی های بازاریابی برای برندهای با بودجه محدود
مقدمه ای بر کارایی بازاریابی:
برندهایی با منابع مالی محدود اغلب در اجرای کمپین های تبلیغاتی جداگانه با چالش هایی مواجه می شوند. این بدان معنی است که استراتژی های بازاریابی آنها باید به گونه ای توسعه یابد که قبل از برجسته کردن نقاط فروش منحصر به فرد، بر عضویت برند در دسته فعال خود تأکید کند. با این حال، برندهایی با منابع مالی قابل توجهتر میتوانند از فعالیتهای بازاریابی برای تاکید همزمان بر این نکات استفاده کنند.
چالشها در ارائه اطلاعات همزمان:
تجربه نشان داده است که تلاشهای سازمانی برای اطلاعرسانی همزمان مشتریان در مورد عضویت در دسته برند و ویژگیهای متمایز آن اغلب با شک و تردید در یک تبلیغ مواجه میشوند.
مطالعه موردی: استراتژی ورود به بازار BMW در دهه 1980
سابقه و هدف:
در اوایل دهه 1980، BMW تصمیم گرفت به طور تهاجمی در بازار آمریکا نفوذ کند و خود را به عنوان خودروی لوکس برتر معرفی کند که هم عملکرد و هم جذابیت زیبایی دارد. در آن زمان، خودروهای لوکس آمریکایی اغلب فاقد عملکرد بودند، در حالی که وسایل نقلیه با عملکرد بالا فاقد ویژگی های زیبایی شناختی بودند.
رویکرد بازاریابی BMW:
با استفاده از یک استراتژی بازاریابی هوشمندانه و برنامه ریزی شده، BMW به طور همزمان نقطه تمایز در شاخص های عملکرد (PI) را طراحی کرد که با برندهای لوکس و مجلل آمریکایی همسو بود. به موازات آن، این شرکت یک نقطه تمایز را از نظر ویژگی های زیبایی شناختی و لوکس معرفی کرد که نقاط مشترکی با خودروهای با عملکرد بالا و با کیفیت داشت. این طرحهای بازاریابی هوشمند در شعار «ماشین رانندگی نهایی» گنجانده شد که با پوشش طیفی از شاخصهای عملکرد و زیباییشناسی، فروش قابلتوجهی در بازار به دست آورد.
نتیجهگیری:
برای برندهایی با منابع محدود، تمرکز بر عضویت واضح در دسته قبل از تمایز میتواند بسیار مهم باشد. در مقابل، برندهای دارای منابع خوب انعطاف پذیری دارند تا بر چندین ویژگی به طور همزمان تأکید کنند. ورود موفق BMW به بازار آمریکا در دهه 1980 نمونه ای از یک رویکرد متعادل و استراتژیک برای این چالش است.
نوشته شده توسط مهندس رضایی