شریک شدن با همسر
من و همسرم یکدیگر را در یک کنفرانسی مرتبط با نرمافزارهای اداری ملاقات نمودیم و پسازآن تعاملات کاری ما افزایش پیدا نمود.
به دلیل علایق و صنایع مشترکی که در آن مشغول به کار بودیم، اغلب با ایدههای جدیدی مواجه بودیم، اما این ایدهها تنها در حد یک جلسه طوفان فکری مختصر بودند.
هر دوی ما نسبت به پیگیری یک پروژه جدید که میتوانست منجر به شروع کسب و کار جدید گردد، بسیار مردد بودیم.
ازآنجاییکه همسرم در کسب و کار قبلی خود (با شوهر سابقش) با شکست مواجه شده بود، نسبت به ایجاد کسب و کار جدید با من شدیداً مردد بود، از طرفی، هردوی ما معتاد به کار بودیم، در حدی که نگران این مسئله بودیم که در صورت ایجاد یک کسب و کار جدید، فرصتی برای رسیدگی به زندگی شخصیمان نداشته و نیز بهشدت نگران استفاده از تمام سرمایه خود در این مسیری بودیم، زیرا که میبایست برای گذران زندگی مشترکمان بر آن تکیه مینمودیم.
تنها ایدهای موجودی که اشتیاق شدید هر دو نفرمان در آن دیده میشد، نسبت به موضوع کاری مشترکمان بود. بنابراین در مورد “کار با یکدیگر” به چه معناست، سؤالات جدی طرح کردیم.
ما بهقدری نسبت به ایدهمان جدی بودیم که پیشنویسی از مدل کسب و کارمان کانواس Business Model Canvas تهیهکرده و در مورد بخشبندی بازار و هزینههای عملیاتی و غیره بحث کردیم.
سپس بحث داغی در کنفرانس YxYY به راه انداختیم تا در مورد ابعاد مختلف ایجاد کسب و کار مشترک یک زوج صحبت کرده و نهایتاً توانستیم بازخوردهای فراوانی را در همان ابتدای کار به دست آوریم.
پس از پایان کنفرانس با عزمی راسخ تصمیم گرفتیم سراغ گامهای بعدی رفته و بررسی نماییم که آیا میتوان با یکدیگر کار نماییم یا نه.
اولین فرصت، زمانی حاصل شد که من برای مشارکت در یک کارگاه تجربی دعوت به همکاری شدم و از من خواسته شد که همسرم نیز من را در این فرایند همراهی نماید، ما کار پیشنهاد شده در این کارگاه را به نحوه احسنت به اتمام رسانده و در طول این مدت اوقات خوشی را با یکدیگر سپری نمودیم.
شرایط کاری ما کاملاً خالی از استرس بود، چراکه ما کسب و کار جدیدی راهاندازی نکرده بودیم و تنها به انجام صحیح کار، کسب تجربه و مهارت بیشتر، فکر مینمودیم، نتیجه حاصل برایمان مهم نبود.
میتوان گفت در این دوره کوتاه مدت نه تنها با سبککاری یکدیگر آشنا شدیم بلکه نسبت به سایر افرادی که در آنجا درگیر این کار بودند نیز شناخت پیدا نمودیم.
اکنون، تجربیاتم را در مورد اقدامات بعدی، زوجهای موفق و ناموفق که کسب و کاری را باهم به راه انداخته بودند در این منعکس نموده و نکاتی را که میبایست در این مسیر مورد توجه قرار دهیم، فهرستوار می آورم .
شریک شدن با همسر
1- هر دو نفر باید در مورد یک ایده مشتاق باشند.
اگر یک ایده تمامعیار در مورد راهاندازی کسب و کار جدید ندارید میتوانید ایدههای مختلفی را نوشته و در مورد آنها با یکدیگر گفتگو نموده تا درنهایت بهترین و هیجانانگیزترین ایده را شناسایی نمایید.
2- یک فعالیت کوتاهمدت و کم استرس که مرتبط با پروژه یا ایده کسب و کار جدید شما باشد را انتخاب نموده و مدتی در آن با یکدیگر کار نمایید ( برای کسب تجربه مشترک و شناخت کاری از یکدیگر ).
پس از اتمام پروژه در مورد آنچه بهخوبی انجامشده و نیز مواردی که احتیاج به اصلاح و بازبینی دارند بنویسید.
به نظرم، تجربه کاری مشترک من و همسرم در یک شرکت در مدت 2 هفته، بسیار موفقیتآمیز بود، چرا که این برای ما تنها یک تجربه بود که خروجی آن اهمیتی نداشت و فقط باعث ایجاد انگیزه در ما گشت.
3- اگر شما در مورد تجربه آزمایشی مشترک خود احساس خوبی دارید، بهتر است خوابوخیال را کنار گذاشته و تبدیل به بازی گران دنیای واقعی شوید.
اگر حتی در حال فکر کردن به تأسیس یک بقالی ساده نیز هستید، سریعاً اقدام نمایید.
هر آنچه در فکر دارید را عملی سازید، اما قبل از هر جهشی بهتر است یک پیش جهش داشته باشید( برای کسب تجربه و مهارت اولیه)، زیرا در مواجه با مشتریان واقعی و در شرایط کار زیر فشار و استرس، بهتر مشخص میگردد که چطور عمل میکنید (البته با فرض اینکه در حساب بانکیتان نیز پولی وجود ندارد).
4- تمام نگرانیهای خود در مورد کار کردن با شریکتان را روی کاغذ بیاورید.
این فعالیتها هیچ ترتیب خاصی ندارد اما من شخصاً این مورد را در ابتدای کار انجام نخواهم داد زیرا اگر با مرور عقاید موافق و مخالف شروع کنید، ممکن است در همان ابتدا، سر یک مورد به توافق نرسید و هرگز در مورد بقیه نظرات خود صحبت نکنید.
5- ترکیب جادویی مشترک خود را پیدا کنید.
هر 2 هفته یکبار، یک زوج بسیار دوستداشتنی، برای نظافت به منزل ما میآیند، آنها از وقتیکه میرسند تا لحظه رفتن بسیار شاد هستند.
تمام مدت مشغول کار هستند با هم صحبت میکنند و میخندند.
برخی از زوجها هستند که حقیقتاً از بودن کنار هم و گذراندن وقتشان با یکدیگر لذت میبرند.
نمیدانم ترکیب جادویی آنها چیست. خانمی ادعا مینمود که این قضیه ارتباط مستقیمی با عشق دارد.
یعنی : عشق + کسب و کار
6- تقسیم وظایف را کاملاً مشخص کنید.
دوستانم سالها با یکدیگر یک شرکت تولیدی لباس داشتند.
تقسیم وظایف آنها کاملاً واضح بود، یکی از آنها طراح و دیگری مسئول عملیات بود.
برخی موقعیتها هستند که ممکن است هرکدام از شما در انجام آن روش خاص خود را داشته باشید.
بنابراین خیلی ضروری است که نقشها و هدفهای شما کاملاً مشخص باشد که به شما اجازه خواهد داد که حس خودمختاری خود را داشته باشید و مجبور نباشید به یکدیگر پاسخگو باشید و اگر مجبور باشید در موردی تصمیم بگیرید و کاری انجام دهید، کسی نخواهد پرسید که چه کسی مسئول چه چیزی است.
7- مهم است که سبک کاری یکدیگر را بدانید.
اگر یکی از شما سحرخیز و دیگری شبزندهدار است بهتر است برنامه هر کدام برنامه خود را داشته باشید و لازم است که این مطلب را بدانید و برای مثال، جهت یک جلسه کاری در ساعت 9 صبح، مزاحم شریک شبزندهدار خود نشوید.
اگر هنوز مسائل زیادی در مورد همسرتان هست که میخواهید تغییرش دهید، سبککاری و اخلاقیات، چیزهایی نیستند که شما بتوانید آنها را در لیست تغییرات همسرتان اضافه نمایید.
8- اینیک کسب و کار است، پس با آن به عنوان یک کار جدی رفتار کنید.
یکی از دوستان که مدیرعامل و مؤسس یک شرکت بود و با یک زوج کار میکرد، به ما گفت که اگر یک زوج میخواهند با هم کار کنند باید تمامی توافقها و قراردادها از قبیل مشترکات، وظایف شغلی، شرایط طلاق و غیره را کاملاً مشخص نمایند، مانند زمانی که با شریک خود هیچ نسبتی ندارید.
9- مشخص کنید که چه کسی سکاندار کشتی است.
شخصی که با همسرش چندین پروژه کاری داشت به ما گفت که خیلی مهم است که مشخص کنید چه کسی رئیس است و چه کسی در رأس شرکت قرار دارد.
حتماً لازم نیست مانند یک رییس رفتار کنید، اما لازم است که مشخص باشد.
10- برای زمان شخصی خود برنامهریزی کنید.
اگر شما در حال شروع یک کسب و کار جدید هستید و در این مورد خیلی جدی هستید، شانس موفقیت شما در این است که زمان زیادی صرف آن نمایید.
ما تازه یک پروژه جدید شروع نمودیم، اما همچنان حداقل 2 بار در ماه برای بیرون رفتن و وقت گذراندن با یکدیگر برنامهریزی نمودهایم.
11- اگر صاحب فرزند هستید این موضوع اهمیت بیشتری هم پیدا خواهد نمود.
که شما مطمئن باشید آیا میتوانید برای آنها وقت بگذارید، چون در این حالت زمان سپریشده شما با همسرتان بهمراتب کمتر میشود.
چون ممکن است بچهها تمام انرژی شما را بگیرند. زمان خانوادگی خود را مشخص کنید.
صبحانه یا یک شام خانوادگی یک فعالیت آخر هفته، رسیدگی به حیوانات خانگی، جایی که در مورد کار صحبت نکنید، جایی که بچهها احساس اضافی بودن نکنند و شما بتوانید کاملاً روی آنها تمرکز کنید.
12- زمانی را صرفاً برای خود بدون حضور همسرتان در نظر بگیرید.
ممکن است شما رابطهای داشته باشید که احتیاج نباشد از همسرتان دورباشید ولی باید زمانی داشته باشید که هر کاری که دلتان میخواهد بتوانید انجام دهید ( مثلاً مسافرت با دوستان دوران دانشگاه یا همکاران فعلی)
اگر تصمیم دارید که کسب و کاری را با همسر خود راه بی اندازید، چیزهایی که باید قبل از سقوط در این گودال مدنظر قرار دهید را بخوانید، یا بپرسید.
نوشته شده توسط شیما پرپنچی
مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.