عوامل موثر بر تصمیم گیری – چگونه مشتری محصول شما را انتخاب میکند

شما گزینه های زیادی دارد  اما چه چیزی موجب انتخاب شما در مقابل رقبایتان میشود ؟

آنها می توانند وارد شما شوند و یا توسط رقبا جذب شوند

در دنیای اینترنت نیز چنین چیزی رخ میدهد. مشتری ممکن است که اول با لینک شما مواجه شود و یا با لینک رقبا برخورد نمایند. البته اگر شما در نتایج صفحه نباشید که هرگز در این مقایسه نخواهید بود.

واقعاً مشتریان چگونه درباره اینکه از کجا و چه چیزی را بخرند ، تصمیم گیری میکنند ؟

مهمتر اینکه ، چه کاری میشود کرد که بر تصمیم آنها در انتخاب شما تأثیر بگذارد؟

عوامل موثر تصمیم گیری انتخاب

عوامل موثر بر روند تصمیم گیری تا انتخاب

اگر از مشتری خود بپرسید که چرا یک شلوار جین خاص را از یک نقطه جغرافیایی خاص برای خرید انتخاب نموده است ، حتما یک سری از لایل منطقی و آگاهانه ارائه خواهد نمود.

دلایل آگاهانه برای خرید شامل اندازه، راحتی، قیمت … است.

این موارد میتواند بر روند تصمیم گیری اثر مستقیم گذارد

آخرین خرید پوشاک خود را در نظر بگیرید. آیا درست و مناسب بود؟ آیا احساس راحتی کردید؟ عجله داشتید؟ آیا قیمت آن خیلی خوب بود که از فکر به قیمت آن به راحتی بگذرید؟

شناختن محرک های انتخابی آگاهانه مشتریان در رابطه با بازار بسیار حیاتی است.

محصول یک شرکت نمیتواند مناسب برای همه مشتریان مناسب و انتخاب اول همه باشد. یک حرفه ای باید درک کنید که محصولش در چه زمینه هایی برتر و در چه زمینه هایی نسبت به رقبا ضعیف است.

سی سال پیش ، وقتی سطح رقابت کمتر بود ، شاید با حداقل اطلاعات میتوانستید ، مشتری را درک نمایید.

امروزه ، دانستن عوامل محرک تصمیم گیری فقط اول داستان است.

چرا برندینگ مهم شد ؟

وقتی دو محصول از دو رقیب که تقریباً عوامل محرک تصمیم گیری یکسان دارند و ویژگی ها و مزایای قابل مقایسه ای مشابه ارائه می دهند ، چه عواملی بر تصمیم گیری مشتری اثر میگذارد؟

اکنون به عامل اصلی تأثیرگذاری بر انتخاب مشتریان تبدیل شده است. برندینگ وسیله ای است که از طریق آن شرکت می تواند خود را از سایر شرکتهای موجود در بازار برای مشتریان خود متمایز کند.

هنگامی که برند خود را به بازار معرفی مینمایید ، مهم این است که یک برنامه 360 درجه برندینگ داشته باشید که شامل تمام نقاط تماس مشتری از جمله گاه ، وب سایت شرکت شما ، رسانه های اجتماعی و خدمات مشتری سازگار باشد.

برندینگ” در کسب و کار مدرن ایران به واژه ای بدی در حال تبدیل شدن است، زیرا هر فردی که یک ستاره در هفت آسمان ندارد، تحصیلات کافی و اطلاعات عمیقی ندارد ، اکنون نام خود را متخصص برندینگ یا پدر برندینگ خود را مینمامد .

این نیز اصلاح نیز در عمل توخالی شده است. هرچیزی را برندینگ مینامند ، زیرا فقط جدید و خارجی است.

بیایید دقیق تر به آنچه برند است نگاه کنیم.

نیروی پنهان پشت انتخاب مشتریان

برند یک چیز ملموس نیست. نمی توانید آن را لمس یا احساس نمود.

در هسته اصلی ، یک برند یک ایده است.

این ایده به شکل یک تصویر در می آید. این یک تصویر فیزیکی نیست ، بلکه یک تصویر حک شده در ذهن مشتریان است.

بدون مشتری ، برند وجود ندارد. به همین دلیل ، می گوییم برند در همکاری مشترک با مشتریان حاصل میشود.

این تصویر بهتر است به عنوان یک الگو اصلی مشخص شود. الگو اصلی یک نماد جهانی است. این نماد می تواند اشکال مختلفی داشته باشد ، همانطور که همه نمادها در افسانه ها ، رویاها و افسانه های مختلف بروز کند.

یک تصویر نمادین به تنهایی بی روح است. این تصویر نمادین نمیتواند موجب یادآوری چیزی در ذهن فردی شود.

احساسات به تصویر حیات می بخشد. وقتی تصویری با احساسات ترکیب می شود ، الگو اصلی در روان فرد زنده می شود.

و این الگو اصلی زنده است که برند را تعریف می کند. همچنین این امر باعث می شود مشتری از طریق عادات خرید خود با ارتباط برقرار کند.

مشتری البته از این روند آگاهی ندارد. این رقص روانشناختی در زیر سطح ، در سطح نیمه هوشیاری و ناخودآگاه رخ می دهد.

یک برند واقعی نشان دهنده حداقل یک الگوی اصلی خاص است. افراد خاصی با این الگو ، به حرکت در می آیند و انگیخته میشوند. دیگران خیر.

این الگوی اصلی را در متون تحلیلی عمیق و تخصصی برند تحت نام کهن الگو ذکر شده است ( متون غیر فارسی ).

کسانی که با این الگوی نمادین انگیخته می شوند ، می توانند به طور بالقوه مشتری شما شوند. مشتریان هدف شما به بیان آن الگو کشیده شده اند.

چگونه کسب و کارهای بزرگ از رقبایشان متمایز می شوند

صنعت هواپیمایی کاملاً سرد و غیر دوستانه است. خطوط هوایی Southwest با نشان دادن ارزش های عاشقانه ، مهربانی و شفقت ، خود را متمایز کرد.

اپرا وینفری ( مجری محبوب سیاه پوست) با همسویی با کهن الگوی امید خود را متفاوت کرد.

در صنعت پوشاک ورزشی ، نایک با همسویی با کهن الگوی جنگجو ، تفاوت  ایجاد کرد. این انگیزه رقابتی و آرزوی پیروزی بود.

تمایز در هر فضای رقابتی در نهایت به ظرافت و هوشمندی در و اجرا برمی گردد.

هنگامی که نمادهایی را که شرکت شما را راهنمایی می کنند شناختید ، وظیفه شما این است که به طور مداوم روش های منحصر به فردی برای بیان این نمادها پیدا کنید تا برای مشتریان شما معنی دار باشد.

با درک دقیق مصرف کننده شروع کنید و سپس استراتژی های منسجمی پیرامون آنها ایجاد کنید.

نکته آخر:

 اگر شما میخواهید روی ات سرمایه گذاری کنید ، بدون درک صحیح از مصرف کننده و ایجاد استراتژی تبلیغاتی بالا به پایینATL ،  شما کورکورانه به یک هدف متحرک تیراندازی می کنند. متأسفانه ، اکثر شرکتهای ی اینگونه عمل میکنند.

 

 

مشاور مدیریت

 مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

5/5 - (3 امتیاز)