مدیر بد دهن
رفتار مدیر بد رفتار ، مدیر بد اخلاق ، رئیس بد ، رئیس زورگو ، مدیر بی ادب
اگر تجربه کار با یک رئیس بد را کار در کارنامه کاری خود داشته باشید، حتماً جملاتی از زبان وی در ذهنتان حک شده است که به صورت یک پرچم قرمز به شما اخطار میدهد که این فرد یک مدیر نیست و کار با وی وحشتناک است و از وی باید بر حذر باشید. پس مدیر خوب چه جملاتی را به کار نميبرد؟
با حضور در سازمانهای متعدد و مشاهده نحوه برخورد یک رئیس با کارکنان خود، به 10 جمله از این رؤسا اشاره مینماییم که نقطه اشتراک همه آنهاست. پس سعی نمایید از بکار بردن این جملات بپرهیزید تا در زمره رؤسای بد قرار نگیرید ( مدیر بد دهان ). و اگر به عنوان مدیر، از این جملات استفاده نمودهاید، کمی به گفتار خویش بی اندیشید و بدانید که شما رئیس بودهاید و نه یک مدیر.
مدیران خوب ، این جملات را به کار نمیبرند :
1- “خیلی خوششانسی که این کار را بهت دادم“.
البته بر اساس وضعیت اقتصادی کارمند و یا رئیس، ممکن است این درست باشد. اما این فقط یک تهدید توخالی است. همانطور که کارکنان برای استخدام شدن، بر وجود شانس خیلی تکیه مینمایند، مدیر نیز باید برای استخدام یک فرد واجد شرایط و مناسب بر شانس خود متکی باشد. اگر کارمندتان بهدرستی کار نمینماید او را توبیخ و یا اخراج نمایید، اما این تهدیدات توخالی برای هیچکدام از طرفین کارساز نخواهد بود.
2- “اینجا محل کار است، جایی برای لودگی و خنده نیست“.
این مورد که باید برخی رؤسا میگویند”در محل کار فقط باید کارکرد” تنها یک سوءتفاهم است. زیرا باید افراد با حفظ چهارچوبهای اخلاقی سازمان خویش، از حضور در محل کار خود خوشحال بوده و از کار خویش لذت ببرند. زیرا بهبود روحیه کارکنان باعث بهبود بهرهوری میشود.
3- “به تو پول نمیدم که فکر کنی“.
نباید افراد از تفکر و نوآوری بازدارید. اگر حتی فرد به عنوان یک کارپرداز (پادو) بکار گرفته شود، همچنان باید در جهت بهبود فرایندهای کاری قادر به ارائه ایده باشد. احترام به نظرات کارکنان (از مدیرعامل تا سرایدار) موجب تقویت اعتمادبهنفس آنان بوده و سرنوشت سازمان برایشان مهم خواهد شد.
4- “من قوانین را ایجاد نکردهام“.
با فرض صحیح بودن آن، این نشان از عدم قدرت مدیر است که مانند یک عروسک خیمهشببازی در دست مدیران بالاتر خود، فقط بلهقربانگوست.
در مقابل، اگر کارکنان در خصوص خطمشیهای سازمان اعتراض مشخصی دارند، مدیر میتواند روش انتقال این اعتراض به فرد پاسخگو در سازمان را معرفی نموده و یا شخصاً این اعتراضات را به مدیران بالا منتقل نماید.
5- “کاری را میکنی، که من بهت میگم“.
این جمله معادل این جمله است : “الآن این کار باید در اولویت کارهایت باشد”.
اگر بدون توجه به اولویتهای کاری کارکنان در یکلحظه خاص، و برای مقابله با یک بحران، یک وظیفه جدید را بر سایر وظایف آنان ارجحیت بخشیم، این کار نشان از عدم احترام و عدم برنامهریزی مناسب و نهایتاً انتقال استرس به کارکنان است.
مدیر میتواند بهجای انتصاب افراد به انجام یک وظیفه، به کارکنان توضیح دهد که چرا به تغییر جهت نیاز است و چگونه پروژههای جاری آنان در کنار این اولویت باید به پایان برسد.
6- “ما همیشه اینطوری انجامش می دیم“.
این جمله از سوی مدیر به این معناست: “من تغییر را دوست ندارم”.
برای رئیس، تغییر تا حدودی ترسناک است. اما انجام یک کار به یک روش مشخص و تکراری، نشانه بهتر بودن آن روش نسبت به یک روش جدیدتر نیست. بر پیشنهادهای کارکنان تأمل و بعد از اعتبار سنجی آن، برای بهکارگیری آن اقدام نمایید.
7- “بهش فکر میکنم“.
به این معناست: “حرفت را جدی نگرفتم، من قصد دارم کاری را که انجام بدم که پیشازاین در موردش تصمیم را گرفتهام”. درحالیکه رئیس میتوانست بگوید: دیدگاهتان به یادم میماند، امیدوارم کمک کند.
8- “یک شکایت بینام به دستم رسیده“.
این خود جرقه ایجاد تعارض در سازمان را خواهد زد.
بیان این جمله به کارکنان اخطار مینماید که اگر شکایت ناشناس (شکایت بینام) ارسال شود، من آن شکایت را مورد رسیدگی قرار نمیدهم. حالآنکه بیان یک مشکل به صورت بینام، حتماً دلیلی داشته است. اگر مدیر هستید، تا جایی که امکان دارد از بیان وجود یک شکایت بپرهیزید.
پس بهتر است بگویید: “اخطاری به دستم رسیده است ” و یا ” نکته قابلتأملی به من گوش زد شده است”.
از قربانی نمودن کارکنان خود بپرهیزید.
9- “فقط مشکل را حل کن“.
این راحتترین و سستترین روش مدیریت است. این سادهترین روشی است که یک مدیر میتواند به کارکنان خود برنامه کاری داده یا از آنها را کاری بخواهد. این در حالی است که مدیر با اشاره به منابع در اختیار کارکنان و یا آموزش کارکنان، قادر به تکیهبر توانمندیهای کارکنان خود خواهد بود.
10- “مشکل شخصی خودت است“.
مشکلات شخصی به مشکلات کاری تبدیل و بر بهرهوری کارکنان تأثیر منفی خواهد داشت. اگر فردی به صورت معمول به علت مشکلات شخصی خود در خانه، با تأخیر بر سرکار حاضر شود، مشکلات وی به مشکلات سازمان تبدیل میشود. پس تا جایی که امکان دارد سعی نمایید با همدردی سازمانی و درک مشکلات کارکنان، آنان را یاری نمایید.
لغات، بسیار قدرتمند بوده و چیزی که میگوییم بسیار حائز اهمیت است.
مطلب مرتبط: مدیر خوب، مدیر بد و مدیر متوسط – شخصیت شناسی مدیران
تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.